حبل محکم انتظار
حبل محکم انتظار
حبل محکم انتظار
« السلام علي مهدي الأمم و جامع الکلم »
حقيقت آن است که اعتقاد به مهدويت در انحصار مذهب و فرقه ي خاصي نبوده و نيست و آنچه را که برخي از ناآگاهان متعصب پنداشته اند و چنين امري را ساخته و پرداخته ي شيعيان دانسته اند ؛ امري است باطل و دور از واقعيت و حقيقت. مسأله ي مهدويت و اعتقاد به ظهور منجي کل در خاتمه ي تاريخ ، افزون بر آن که در کتاب هاي کلامي و مباحث اعتقادي به تفصيل به اثبات رسيده ، در همه ي فرقه هاي اسلامي با اختلاف مذهب ها و مشرب ها همگي مژده ي ظهور را که بشارتي است الهي و وعده اي است خدا دادي به همه ي پيروان خود داده اند . اهل سنت در صحاح و مسانيد خود روايات فراواني را در اين موضوع ذکر نموده اند . در سنن ابي داوود جلد دوم ، صفحه 107 ، ح 4284 آمده است :
ام سلمه که يکي از همسران پيامبر صلي الله و عليه و آله است از ايشان شنيده است : « المهدي من عترتي من ولد فاطمه » آنچه که از اين روايت و نظاير آن استفاده مي شود ؛ آن است که عنوان مبارک مهدي نيز در امت هاي گذشته و اديان پيشين وجود داشته است و پيامبر صلي الله و عليه و آله در اين فراز به آن وجود شريف که در ذهن همگان منقوش ، اشاره کرده و فرموده است : « او از عترت من و از اولاد فرزندم زهراست . »
بدون ترديدي مي توان گفت که موضوع مهدويت و بشارت به ظهور آن حضرت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به نحو متواتر در کتب و اسناد عالمان مذاهب اسلامي به ثبت رسيده است که شايد به آن اندازه پيرامون موضوع ديگري اثري نيابيم . در کنار اين همه دلايل نقلي واضح و روشن ، بررسي تاريخ حيات بشر به ما چنين نويدي مي دهد . در اين کنکاش مي يابيم که انسان از آغاز ، تاکنون در آرزوي زندگي توأم با عدالت و حق طلبي و آرامش و معنويت که همان فرياد هميشه زنده ي فطرت است بوده و به آن عشق ورزيده و در راه رسيدن به آن از هيچ کوششي دريغ نورزيده و آن را عالمانه و آگاهانه با علاقه آتشين و وافر در پيچ و خم حيات و در فراز و فرود زمان دنبال کرده است و با هر گونه دروغ و کاستي ، تحميل و تبعيض و دشواري دست به گريبان بوده و در نبردهاي خونين در عرصه هاي جدال حق و باطل درگير بوده تا مگر به آرزوي خويش رسد . و روشن است که اکنون اين نبرد ميان حق و باطل استمرار خواهد داشت و اين مبارزه در سطوح مختلف ادامه خواهد يافت .
در هر حال اين درگيري بي امان حق و باطل حادثه ها مي آفريند و تاريخ را مي سازد ، اما آينده ي نهايي تاريخ ، آينده اي روشن و اميد بخش و درخشان است و در نهايت ، حق پيروز خواهد شد و عدالت همه جا را فرامي گيرد ، و باطل در همه ي شکل ها و در تمام جبهه ها ريشه کن مي گردد و اساساً فلسفه ظهور همين است .
همگان بدانند که نسبت به آينده بايد اميدوار باشند و فردا و فرداها را بسان گذشته و اکنون نپندارند . آينده اي در انتظار است که پيروزي حتمي از آن صلاح و عباد صالح و شکست و نابودي از آن فساد و عباد ناصالح است
آري همين سنت ها است که حکمت و مشيت خدا را آشکار مي سازد و مي فهماند که جهان بيهوده آفريده نشده و به خود وانهاده نشده و براي همه روشن مي سازد که ستم و بي داد ، نه مي تواند و نه بايد استمرار و دوام داشته باشد . به همه ياد مي دهد که : « بالعدل قامت السماوات و الأرض » . بناي جهان بر اين اساس استوار شده است که همواره چيرگي از آن حق است : « بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فإذا هو زاهق »
ما امروز نظاره گر صحنه هاي دل خراشي هستيم و بر فراز جغرافياي جهان پرچم ظلم و تجاوز و تبعيض را در اهتزاز مي بينيم . فساد در همه ي جوانب حيات اقتصاد و فرهنگ ، اخلاق و سياست و ديگر شؤون زندگي ميدان دار است . اختلاف طبقاتي ، استثمار در شکل هاي جديد و بديع و تروريسم دولتي به نام مبارزه با تروريسم و تضييع حقوق انسان ها به نام دفاع از حقوق بشر و اشغال کشورهاي اسلامي به نام دموکراسي همه و همه گواه آن است که عدالت مرده و فضليت و انسانيت کم رنگ شده است و بايد مصلحي جامع و کامل ظهور يابد و به همه ي اين امور پايان دهد و اجتماعي عادل و قرآني بسازد .
اکنون که عصر غيبت و دوران محروميت از ظهور است بايد با حبل محکم انتظار خود را براي فرج آن حضرت آماده سازيم ، بايد بر اساس موازين صحيح و معتبر و مستند اعمال خود را تنظيم نماييم ، بايد فريب ادعاهاي افراد آلوده به دنيا که از هر امري خصوصاً مقدسات براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي نمايند را نخوريم . ، بايد دين را از آگاهان به دين و شريعت بياموزيم و به آن عمل نماييم . بايد فرهنگ و صحيح و عميق انتظار را در جامعه خود در همه ي طبقات پياده نماييم و بالاخره بايد يک جامعه در حد امکان مهدوي داشته باشيم . بايد از اختلافات و منازعات احتراز نماييم و انقلاب اسلامي خود را با التزام واقعي به مکتب همراه با وحدت و هم دلي به پيش ببريم و إن شاء به صاحب اصلي دين ؛ ولي الله الاعظم امام زمان عجل الله فرجه الشريف تحويل دهيم . (1)
امروز ملت هاي عالم مي بينند که ظلم و استکبار ، داعيه ي قدرت منحصره ي جهاني را دارد و به بهانه ي مبارزه با تروريزم ، کثيف ترين جنايات را انجام و بي منطق ترين تهديدات را صريحاً و به طور آشکار ، اعلام مي نمايد . اين جاست که نياز به يک مصلح جهاني الهي که مأموريت ويژه ي او ، ايجاد حکومت جهاني اسلامي است ، احساس مي شود .
سازمان هاي تدافع حقوق بشر ، از مقابله با زورگويان ، عاجز ، و در حقيقت ، مأمور خود آن ها هستند . آيا مي شود در چنين شرايطي ، بشر براي هميشه ، بسوزد و بسازد ؟ آيا خداوند منان ، راهي را براي نجات او قرار نداده است ؟ يا نعوذ بالله قادر بر آن نيست ؟ کلا و حاشا ً ! اين امر ، با هدف ازخلقت ناسازگار است . و وعده هاي قرآن کريم و که دين اسلام بر همه ي اديان غلبه و پيدا خواهد نمود . دال بر خلاف آن است .
حکمت بالغه ي الهي ، اقتضا ، مي کند ؛ شخصي که به عظمت همه ي انسان ها و عالم وجود است ، عهده دار حکومت مطلقه شود تا در پرتو وجود نوراني او ، نه تنها ظلم و ستم برچيده شود ، بلکه احکام نوراني اسلام ، به دست او ، به نحو کامل ، جامه ي عمل بپوشد .
به حمد الله ، ما داراي منابع بسيار غني و محکمي در اين زمينه هستيم که جاي هيچ ترديدي باقي نمي گذارد . ما ادله و مستندات بسيار محکم و فراواني در تمام زمينه هاي وجودي آن حضرت ، از تولد تا حکومت و بعد از حکومت داريم که قلوب پاک و نيت هاي خالص مي توانند به آن دسترسي يابند .
امروز ، وظيفه ي همه ي ما ، آن است که اذعان نماييم . تمامي نعمت ها ي ظاهري و باطني الهي، به واسطه ي آن وجود مقدس است : « و لولا الحجه لساخت الأرض بأهلها » (2).(3)
/س
حقيقت آن است که اعتقاد به مهدويت در انحصار مذهب و فرقه ي خاصي نبوده و نيست و آنچه را که برخي از ناآگاهان متعصب پنداشته اند و چنين امري را ساخته و پرداخته ي شيعيان دانسته اند ؛ امري است باطل و دور از واقعيت و حقيقت. مسأله ي مهدويت و اعتقاد به ظهور منجي کل در خاتمه ي تاريخ ، افزون بر آن که در کتاب هاي کلامي و مباحث اعتقادي به تفصيل به اثبات رسيده ، در همه ي فرقه هاي اسلامي با اختلاف مذهب ها و مشرب ها همگي مژده ي ظهور را که بشارتي است الهي و وعده اي است خدا دادي به همه ي پيروان خود داده اند . اهل سنت در صحاح و مسانيد خود روايات فراواني را در اين موضوع ذکر نموده اند . در سنن ابي داوود جلد دوم ، صفحه 107 ، ح 4284 آمده است :
ام سلمه که يکي از همسران پيامبر صلي الله و عليه و آله است از ايشان شنيده است : « المهدي من عترتي من ولد فاطمه » آنچه که از اين روايت و نظاير آن استفاده مي شود ؛ آن است که عنوان مبارک مهدي نيز در امت هاي گذشته و اديان پيشين وجود داشته است و پيامبر صلي الله و عليه و آله در اين فراز به آن وجود شريف که در ذهن همگان منقوش ، اشاره کرده و فرموده است : « او از عترت من و از اولاد فرزندم زهراست . »
بدون ترديدي مي توان گفت که موضوع مهدويت و بشارت به ظهور آن حضرت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به نحو متواتر در کتب و اسناد عالمان مذاهب اسلامي به ثبت رسيده است که شايد به آن اندازه پيرامون موضوع ديگري اثري نيابيم . در کنار اين همه دلايل نقلي واضح و روشن ، بررسي تاريخ حيات بشر به ما چنين نويدي مي دهد . در اين کنکاش مي يابيم که انسان از آغاز ، تاکنون در آرزوي زندگي توأم با عدالت و حق طلبي و آرامش و معنويت که همان فرياد هميشه زنده ي فطرت است بوده و به آن عشق ورزيده و در راه رسيدن به آن از هيچ کوششي دريغ نورزيده و آن را عالمانه و آگاهانه با علاقه آتشين و وافر در پيچ و خم حيات و در فراز و فرود زمان دنبال کرده است و با هر گونه دروغ و کاستي ، تحميل و تبعيض و دشواري دست به گريبان بوده و در نبردهاي خونين در عرصه هاي جدال حق و باطل درگير بوده تا مگر به آرزوي خويش رسد . و روشن است که اکنون اين نبرد ميان حق و باطل استمرار خواهد داشت و اين مبارزه در سطوح مختلف ادامه خواهد يافت .
در هر حال اين درگيري بي امان حق و باطل حادثه ها مي آفريند و تاريخ را مي سازد ، اما آينده ي نهايي تاريخ ، آينده اي روشن و اميد بخش و درخشان است و در نهايت ، حق پيروز خواهد شد و عدالت همه جا را فرامي گيرد ، و باطل در همه ي شکل ها و در تمام جبهه ها ريشه کن مي گردد و اساساً فلسفه ظهور همين است .
همگان بدانند که نسبت به آينده بايد اميدوار باشند و فردا و فرداها را بسان گذشته و اکنون نپندارند . آينده اي در انتظار است که پيروزي حتمي از آن صلاح و عباد صالح و شکست و نابودي از آن فساد و عباد ناصالح است
آري همين سنت ها است که حکمت و مشيت خدا را آشکار مي سازد و مي فهماند که جهان بيهوده آفريده نشده و به خود وانهاده نشده و براي همه روشن مي سازد که ستم و بي داد ، نه مي تواند و نه بايد استمرار و دوام داشته باشد . به همه ياد مي دهد که : « بالعدل قامت السماوات و الأرض » . بناي جهان بر اين اساس استوار شده است که همواره چيرگي از آن حق است : « بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فإذا هو زاهق »
ما امروز نظاره گر صحنه هاي دل خراشي هستيم و بر فراز جغرافياي جهان پرچم ظلم و تجاوز و تبعيض را در اهتزاز مي بينيم . فساد در همه ي جوانب حيات اقتصاد و فرهنگ ، اخلاق و سياست و ديگر شؤون زندگي ميدان دار است . اختلاف طبقاتي ، استثمار در شکل هاي جديد و بديع و تروريسم دولتي به نام مبارزه با تروريسم و تضييع حقوق انسان ها به نام دفاع از حقوق بشر و اشغال کشورهاي اسلامي به نام دموکراسي همه و همه گواه آن است که عدالت مرده و فضليت و انسانيت کم رنگ شده است و بايد مصلحي جامع و کامل ظهور يابد و به همه ي اين امور پايان دهد و اجتماعي عادل و قرآني بسازد .
اکنون که عصر غيبت و دوران محروميت از ظهور است بايد با حبل محکم انتظار خود را براي فرج آن حضرت آماده سازيم ، بايد بر اساس موازين صحيح و معتبر و مستند اعمال خود را تنظيم نماييم ، بايد فريب ادعاهاي افراد آلوده به دنيا که از هر امري خصوصاً مقدسات براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي نمايند را نخوريم . ، بايد دين را از آگاهان به دين و شريعت بياموزيم و به آن عمل نماييم . بايد فرهنگ و صحيح و عميق انتظار را در جامعه خود در همه ي طبقات پياده نماييم و بالاخره بايد يک جامعه در حد امکان مهدوي داشته باشيم . بايد از اختلافات و منازعات احتراز نماييم و انقلاب اسلامي خود را با التزام واقعي به مکتب همراه با وحدت و هم دلي به پيش ببريم و إن شاء به صاحب اصلي دين ؛ ولي الله الاعظم امام زمان عجل الله فرجه الشريف تحويل دهيم . (1)
مصلح کل
امروز ملت هاي عالم مي بينند که ظلم و استکبار ، داعيه ي قدرت منحصره ي جهاني را دارد و به بهانه ي مبارزه با تروريزم ، کثيف ترين جنايات را انجام و بي منطق ترين تهديدات را صريحاً و به طور آشکار ، اعلام مي نمايد . اين جاست که نياز به يک مصلح جهاني الهي که مأموريت ويژه ي او ، ايجاد حکومت جهاني اسلامي است ، احساس مي شود .
سازمان هاي تدافع حقوق بشر ، از مقابله با زورگويان ، عاجز ، و در حقيقت ، مأمور خود آن ها هستند . آيا مي شود در چنين شرايطي ، بشر براي هميشه ، بسوزد و بسازد ؟ آيا خداوند منان ، راهي را براي نجات او قرار نداده است ؟ يا نعوذ بالله قادر بر آن نيست ؟ کلا و حاشا ً ! اين امر ، با هدف ازخلقت ناسازگار است . و وعده هاي قرآن کريم و که دين اسلام بر همه ي اديان غلبه و پيدا خواهد نمود . دال بر خلاف آن است .
حکمت بالغه ي الهي ، اقتضا ، مي کند ؛ شخصي که به عظمت همه ي انسان ها و عالم وجود است ، عهده دار حکومت مطلقه شود تا در پرتو وجود نوراني او ، نه تنها ظلم و ستم برچيده شود ، بلکه احکام نوراني اسلام ، به دست او ، به نحو کامل ، جامه ي عمل بپوشد .
به حمد الله ، ما داراي منابع بسيار غني و محکمي در اين زمينه هستيم که جاي هيچ ترديدي باقي نمي گذارد . ما ادله و مستندات بسيار محکم و فراواني در تمام زمينه هاي وجودي آن حضرت ، از تولد تا حکومت و بعد از حکومت داريم که قلوب پاک و نيت هاي خالص مي توانند به آن دسترسي يابند .
امروز ، وظيفه ي همه ي ما ، آن است که اذعان نماييم . تمامي نعمت ها ي ظاهري و باطني الهي، به واسطه ي آن وجود مقدس است : « و لولا الحجه لساخت الأرض بأهلها » (2).(3)
پي نوشت :
1 . 13 شعبان المعظم 1427.
2. 16 شعبان المعظم 1423.
3. روزنامه جمهوري اسلامي، 1386/3/31.
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}